|
||||
توقیف روزگار و شهروندامروز در یک روز دادستانی و هیات نظارت دست بهکار شدند بهروز صمدبیگی سه شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۰ توقیف یک روزنامه و یک هفتهنامه پایان تصور بازشدن فضای مطبوعاتی پیش از انتخابات مجلس نهم بود. عصر دوشنبه هیات نظارت بر مطبوعات شهروند امروز را به علت انتشار مطالبی خارج از حدود مقرر در ماده 6 قانون مطبوعات توقیف کرد؛چند ساعت بعد هم فکس دادستانی به دفتر روزنامه روزگار رسید که از توقیف موقت دو ماهه خبر میداد. دلایل مبهم توقیف دوشنبهها نوبت هفتگی برگزاری جلسات هيات نظارت بر مطبوعات است که اینبار در کنار اعطای مجوز انتشار 16 نشریه استانی، به دلیل «انتشار مطالبی خارج از حدود مقرر در ماده 6 قانون مطبوعات »حکم به توقیف هفتهنامه شهروند امروز دادند و پرونده نشریه به دادگاه ارجاع شد. در مورد روزنامه روزگار هم دادستان عمومی و انقلاب تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام و انتشار مسایل محرمانه کشور به استناد تبصره 2 ماده 5 قانون مطبوعات اعلام جرم کرده و شعبه نهم بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه ، این روزنامه را از دوشنبه 14 شهریور ماه به مدت دو ماه توقیف کرده است. روزنامه روزگار به مدیرمسوولی فرزانه خرقانی و سردبیری علی میرفتاح، 1598 شماره منتشر شد و شهروند امروز که پیش از این به سردبیری محمد قوچانی طعم توقیف را چشیده بود، این بار با سردبیری رضا خجستهرحیمی منتشر میشد. غالب اعضای کادر هر دو نشریه پیش از این تجربه توقیف و توقف فعالیت را داشتهاند و بخصوص پس از وقایع انتخابات ریاستجمهوری سال 88 و تشدید تهدید و تحدید مطبوعات، به نوعی انتظار توقیف و منع فعالیت را داشتهاند. با اینحال در فرصت باقیمانده بین انتشار خبر توقیف و تهیه این گزارش، مسوولان و اعضای ارشد تحریریهها در تماس خبرنگار "روز" ترجیح دادند در قالب گفتوگو موضعگیری نداشته باشند تا بهانهای برای مسدود شدن اندک روزنههای امیدِ انتشار مجدد وجود نداشته باشد. یکی از اعضای تحریریه شهروند امروز میگوید: "بعد از انتشار 10 شماره و درحالی که بخش عمده مطالب شماره یازدهم هم آماده شده بود، اصلا انتظار توقیف را نداشتیم. شاید در شمارههای اول که هنوز رویه جدید نسبت به مطبوعات منتقد این چنینی را محک نزده بودیم؛ چنین انتظاری محتمل بود اما در طول این مدت با حساسیت فوقالعادهای روی مباحث و مطالب بحث میشد تا مبادا مشکلی برای انتشار پیش بیاید. اما همه این تلاشها در فضایی که به میدان مین شبیه است و بیش از هر زمان دیگیری غبارآلود و مبهم، متاسفانه به جایی نرسید." این روزنامهنگار همچون سایر اعضای تحریریه از مصداق مورد اتهامی منجر به توقیف بیخبر است اما حدس میزند تذکر به روی جلدی که محمود احمدینژاد را در کسوت شاه اسماعیل صفوی به تصویر میکشید و نیز مصاحبه با داماد امام موسی صدر که از نفوذ و تلاش معمر قدافی برای نفوذ در سطوح عالی جمهوری اسلامی خبر میداد، در حکم توقیف بیتاثیر نبوده است. یکی از روزنامهنگاران عضو تحریریه روزنامه روزگار نیز با اشاره به اینکه خبر توقیف در ساعت پایانی کار به آنها رسیده است، پیگیری مصادیق تخلف از مصوبات شوراي امنيت ملي را غیرممکن توصیف کرد اما همچون بسیاری از اهالی رسانه، پیشبینی کرد که اختصاص عکسِ یک روزنامه به خاتمی و انتشار سخنانش که به احضار مدیر مسوول هم منجر شده بود، موردنظر قرار گرفته است. این اقدام روزگار پس از مدتها عدمحضور خاتمی در رسانههای رسمی کشور صورت گرفته بود. در آخرین شماره این روزنامه هم سیدعلی میرفتاح در یادداشتی نوشته بود: "یكي از بديهاي فضاي پرسوءتفاهم همين است كه يك چيزهايي قابل چاپاند و يك چيزهايي صرفا دردسرآفريناند. آدم سري را كه درد نميكند چرا بايد دستمال ببندد؟ اما سري كه درد ميكند... در مثل مناقشه نيست؛ بلاتشبيه، بلاتشبيه خيلي اوقات – زبانم لال- ياد اين حكايت مولانا عبيد ميافتم كه گفت «در اين ولايت غريب سنگ را بستهاند و...» در مملكتي كه هاشميرفسنجانياش مجال نمييابد تا از خود دفاع كند، تكليف گلشيفته فراهاني روشن است. يادتان هست كه هرچه دلشان خواست در تلويزيون به هاشمي گفتند و به او فرصت ندادند تا از خود دفاع كند؟ گلشيفته فراهاني جاي خود، ما درباره خيليها نقد داريم و دلمان ميخواهد حرف بزنيم اما بايد ببينيم ميتوانيم جوابشان را- نه طبق قانون كه مطابق انصاف- چاپ كنيم؟ " سردبیر روزگار در اشارهای به «چهره در حصر معترض که نام و اخبارش در رسانهها سانسور میشود» ادامه داده بود: "داشتم با دوستي درباره دولت ميرحسين موسوي صحبت ميكردم. حين صحبت به اينجا رسيديم كه اين دولت هيچ وقت آنچنان كه سزاست زير تيغ نقد نرفته. اما حال كه هر كس هرچه دلش ميخواهد به او نسبت ميدهد و توي سايتها و رسانههاي رسمي، رسماً او را ماسوني و حقوقبگير سيا معرفي ميكنند و او هم اجازه دفاع از خودش را ندارد آيا منصفانه است كه روزگار صفحه نقد دولت زمان جنگ را منتشر كند؟ از زمان آن دولت تا دو سال پيش نه كسي قلم به نقد گرداند و نه چيزي گفت اما همين كه شرايط بعد از انتخابات پيش آمد، هر كس هرچه دلش خواست گفت؛ يكي ترور مرحوم آيت را به او نسبت داد و يكي ديگر او را متهم به خيانت در جنگ كرد و ديگري او را دشمن امام(ره) معرفي كرد." توقیفهای طبیعی! پس از توقیف یکباره چندین نشریه توسط قوه قضاییه در اردیبهشت سال ۱۳۷۹ و به دنبال انتقادات آیتالله خامنهای و با استناد به قانونی مخصوص دستگیری اراذل و اوباش که از سوی میرحسین موسوی توقیف فلهای لقب گرفت، حوادث پس از انتخابات ریاستجمهوری 1388 دومین رکورد توقیف و منع انتشار نشریات است. اگرچه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره توقیف بیش از 20 نشریه تنها در سال 88 آن را "توقیف طبیعی چند مورد مطبوعات" خواند و تاکید کرد علت بازداشت خبرنگاران دستگیرشده در سال گذشته «بحث خبرنگاری» نبوده است. به هر ترتیب دو نشریه دیگر به سیاهه پرشمار مطبوعات توقیفی ایران پیوستهاند و بار دیگر عدم امنیت شغلی، سانسور و برخوردهای امنیتی در کنار زندانیبودن تعدادی از روزنامهنگاران منتقد، روی ناخوش این حرفه را به روزنامهنگاران ایرانی نمایانده است. هرچند تصور میشد با درپیش بودن انتخابات مجلس، فضای نسبتا بازی پیشروی مطبوعات کشور باشد. از: روز ---- فرشته شیرازی، فعال حقوق زنان بازداشت شد سه شنبه 15 شهریور 1390
خبرگزاری هرانا: بدنبال بازداشت
الهام محسنی در روز جمعه به دلیل شرکت در یک گردهمایی برای "آب
بازی" صبح روز یکشنبه مادر وی که پیشتر از سوی اطلاعات احضار
شده بود بازداشت شد.
----
سه شنبه 15 شهریور 1390 خبرگزاری هرانا: در پی اعتراضات مردمی در شهرهای ارومیه و تبریز در روز ۱۲ شهریور ماه دهها تن از شهروندان بازداشت شدند که تا کنون اطلاعی از ایشان در دست نیست. بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سعید صادقی، ابوالفتح مظاهرپور، رضا جعفری، حسن علیپور، جلیل حسینزاده، محمدرضا علیزاده، رضا حسینپور، محمدزاده حسن، جعفر ماشااللهزاده، اکبر مرادی، نصرت حسینپور، مجتبی ولیپور، حسن مولایی، محمد چنقرالو، بهزاد نوجوان از جمله شهروندان بازداشتی در شهر ارومیه هستند. از سوی دیگر برخی از فعالین سیاسی و مدنی در این دو شهر و شهرهای دیگر جهت جلوگیری از تداوم اعتراضات و فعالیت ایشان صورت گرفته است. بر همین اساس، صبح روز ۱۳ شهریور با یورش به خانه رامین شیخ بگلو فرزند محمد واقع در ارومیه وی را دستگیر و تا لحظه مخابره این خبر هیچ اطلاعی از وی در دست نیست. هم چنین «محرم خلقی» به همراه همسرش «سحر» در شهرستان مرند دستگیر شده است. در تبریز نیز، "سعید ابراهیمزاده"،"محمد احمدی" و "صالح گل محمدی" در اعتراضات روز شنبه ۱۲ شهریور در تبریز بازداشت شدهاند هم چنین رسول بدلی از فعالین مدنی که پیشتر به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت ملی بازداشت و به دو سال حبس محکوم شده بود در طی روزهای اخیر بازداشت و جهت اجرای حکم به زندان تبریز منتقل شد. اما در تهران نیز مهندس میثم آزادی اهل مغان، فارغ التحصیل رشتهٔ مهندسی برق از دانشگاه اورمیه، مدیر مسئول سابق نشریهٔ اورمو، در حین انجام خدمت سربازی در یکی از پادگانهای تهران توسط مامورین اطلاعاتی دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شده است. ---- مدیران سایت مجذوبان نور بازداشت شدند دوشنبه 14 شهریور 1390
خبرگزاری هرانا: ۹ تن از دست
اندکاران وبسایت مجذوبان نور (وبسایت پوشش دهندهٔ اخبار دراویش
گنابادی) و حمیدرضا مرادی یکی از مدیران این سایت امروز،
دوشنبه چهاردهم شهریور ماه، توسط ماموران امنیتی بازداشت شد.
در
همین حال خبرهای رسیده حاکی است که ۹ تن دیگر از دست
اندرکاران این وبسایت به نام های حمید مرادی سروستانی، رضا
انتصاری، علیرضا روشن، علی کرم، مهدی اسنالو، مهدی حسینی، علی
آسترکی، مصطفی عبدی و مهران رهبری بازداشت شدند. ---- اسامی تعدادی از بازداشتهای 14 شهریور ماه دراویش کوار بنابه گزارش ارسالی به" فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"دو نفر مجروح دیگر به آمار زخمی شدگان دراویش در درگیریهای روز یکشنبه 13 شهریور 1390 کوار اضافه شد. امیرحسین محمدی و فرشاد میرهادی از دارویش سروستان در اثر ضربات باتوم برقی ماموران نیروی انتظامی سخت مجروح و روانه بیمارستان سروستان شدند. در بیمارستان رجایی شیراز ماموران امنیتی به سه درویش مجروحی که بستری شده بودند دستبند زده و کسانی را که برای عیادت آنها به بیمارستان آمدند نیز بازداشت شدند. اسامی چند تن از بازداشت شدگان به شرح زیر می باشد: 1-حمید پوررضا قلی 2-خسرو دری 3-مجید متقیان 4-حسین اسدی فریدونی 5-حسن ویثقلی 6-حمید پرهیزگار 7-حکمت نادری وحید بنانی که به دلیل اصابت گلوله روانه اتاق عمل بیمارستان نمازی شیراز شده بود به هوش آمده است روز یکشنبه 13 شهریور ماه در غائله کوار بیش از 50 نفر از دراویش گنابادی به طور غیر قانونی بازداشت و به اداره پلیس امنیت شیراز منتقل شده اند. دراویش بازداشت شده ممنوع الملاقات می باشند. فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ،پورش به هموطنان دراویش کوار ضرب و جرح و دستگیری آنها را محکوم می کند و از کمیسرعالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدام برای پایان دادن به سرکوب دراویش در ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
14 شهریور 1390 برابر با 05 سبتامبر 2011 ---- بهنام قبل از خودکشی هم احضار شده بود فرشته قاضی دوشنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۰ پیکر بهنام گنجی دیروز در حالی با حضور ماموران امنیتی به خاک سپرده شد که تاکنون مسئولین دستگاه های قضایی و امنیتی هیچ توضیحی درباره علت بازداشت، اتهامات و نحوه رفتار با او در بند 240 زندان اوین نداده اند. به گفته نزدیکان بهنام گنجی خیبری، دانشجوی دانشگاه علمی و کاربردی تهران، که سه هفته بعد از آزادی از زندان به زندگی خود پایان داد، او قبل از خودکشی مجددا توسط مامورین امنیتی ـ قضایی احضار شده بود؛ این دانشجوی 22 ساله 8 روز در بند 240 زندان اوین تحت بازجویی قرار گرفت و شعبه دوم دادسرای اوین به او اتهام اقدام علیه امنیت ملی و ارتباط با مجاهدین خلق را تفهیم کرد. هنوز مشخص نیست در زندان و در جریان بازجویی ها بر بهنام چه گذشته که در نهایت منجر به خودکشی او شده اما یکی از نزدیکانش در مصاحبه با "روز" می گوید: بهنام هیچ گونه فعالیت سیاسی و فعالیت حقوق بشری و هیچ نوع فعالیت دیگری نداشت و مثل خیلی از جوانان این مملکت تنها سرش به زندگی و درس گرم بود. بهنام گنجی به اتفاق کوهیار گودرزی و یکی دیگر از دوستانش در روزنهم مرداد ماه بازداشت شد. خبر بازداشت کوهیار گودرزی در رسانه ها منتشر شد اما هیچ گاه نامی از بهنام گنجی در رسانه ها نیامد تا زمانی که او به زندگی خود پایان داد و نامش در رسانه ها به عنوان یکی از بازداشت شدگان همراه کوهیار گودرزی منتشر شد. یکی ازنزدیکانش در این مورد به "روز" می گوید: بهنام پیش از این با کوهیار همخانه بودند؛ هر دو در تهران دانشجو بودند و با هم زندگی میکردند اما مدتی بود که کوهیار برای خود خانه ای گرفته و رفته بود. روزی که آنها را بازداشت کردند کوهیار و یکی دیگر از دوستانشان در خانه بهنام مهمان بودند که هر سه نفر را با هم می برند. دوستشان را روز بعد ازاد میکنند اما آنها را نگهمیدارند. او می افزاید: بهنام وقتی بازداشت شد انسانی سالم و شاد بود او هیچ مشکل خاصی نداشت اما وقتی آزاد شد یکباره به انسانی منزوی تبدیل شد از همه دوری میکرد کمتر حرف میزد از سایه خودش هم می ترسید؛ حتی می ترسید تنها از خانه بیرون برود. نمیدانیم بر او چه گذشته زیاد حرف نمیزد. بارها از او پرسیدیم آیا شکنجه اش کرده اند، او را زده اند و... می گفت کتکش نزده اند اما دیگر حرف نمی زد. تنها می گفت انفرادی بوده و از صبح تا شب از او بازجویی کرده اند. می گفت بارها سئوالها را تکرار میکردند و اصرار داشتند که من فعالیت های مخفیانه دارم؛ اصرار داشتند که از کوهیار شکایت کنم و بنویسم که کوهیار از خانه من برای فعالیت های سیاسی سو استفاده کرده و.... در نهایت هم در شعبه دو بازپرسی اوین به او اتهام اقدام علیه امنیت ملی و ارتباط با سازمان مجاهدین خلق را تفهیم کرده اند. او این اتهامات را نپذیرفته بود اما گفته بودند که تو از طریق کوهیار گودرزی با سازمان مجاهدین خلق ارتباط داشتی و... به گفته نزدیکان بهنام گنجی "وضعیت روحی بهنام پس از آزادی به حدی به هم ریخته بود که خانواده ناچار شدند او را پیش روانپزشک ببرند و قرار بود دوره ای را بستری شود که مجددا احضارش کردند. وضعیت روحی خوبی نداشت اما به هیچ عنوان خانواده بهنام تصور هم نمیکردند او دست به چنین کاری بزند. سئوال ما این است چه اتفاقی در زندان افتاده؟ او در چه شرایطی بوده که ظرف چند روز بازداشت یکباره از انسانی سالم و شاد به انسانی منزوی و به شدت به هم ریخته تبدیل شد که خودکشی کرد.او اصلا آدم سیاسی نبود سابقه هیچ فعالیت سیاسی نداشت؛برخوردهایی که با او شده بود خیلی برای او سنگین بوده"؟ یکی دیگر از نزدیکان بهنام گنجی می گوید: بهنام با کفالت ازاد شد و بازپرس شعبه دو دادسرای اوین خیلی برخورد تندی با خانواده او داشت. گفته بود که کوهیار منافق است و بهنام هم گول او را خورده و... این روزها هم که باز او را خواسته بودند و نمیدانیم قضیه چه بود. بهنام گنجی دیروز به خاک سپرده شد: از صبح چند مامور اطلاعاتی جلو در منزل آنها بودند و هنگام تشییع جنازه هم ماموران امنیتی حضور داشتند. مامورین نیروی انتظامی هم حضور داشتند اما هیچ دخالتی نداشتند و مامور های لباس شخصی امنیتی فقط از خانواده چند تا سئوال در مورد بهنام پرسیدند و بعد از مراسم تشییع و تدفین هم رفتند. بی خبری و نگرانی از وضعیت کوهیار گودرزی خودکشی بهنام گنجی، نگرانی ها را نسبت به وضعیت کوهیار گودرزی افزایش داده است؛ فعال حقوق بشر و دانشجوی محروم از تحصیل که از 9 مرداد در بند 240 زندان اوین در سلول انفرادی است و اکنون براساس گفته های بهنام گنجی به اطرافیانش، متهم به ارتباط با مجاهدین خلق شده است. کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر است که 29 آذر 88 هنگامی که عازم شرکت در مراسم تشییع آیت الله منتظری بود بازداشت شد. او به یک سال حبس تعزیری محکوم و پس از پایان محکومیت از زندان آزاد شده بود. 9 مرداد پس از بازداشت او و دوستانش، مادرش پروین مخترع نیز در کرمان بازداشت شد. مینا جعفری، وکیل آقای گودرزی به "روز" می گوید: هیچ خبری از وضعیت کوهیار نداریم و به شدت نگران ایم بخصوص با این مسائلی که پیش آمده. او می افزاید: پرونده کوهیار هنوز به دادگاه ارسال نشده؛ من منتظرم پرونده او به دادگاه ارسال شود تا بتوانم وکالتنامه جدیدی روی پرونده او بگذارم و پی گیری کنم. خانم جعفری، وکیل کوهیار در پرونده سابق اش بوده است. او درباره آخرین وضعیت مادر کوهیار نیز می گوید: متاسفانه تبدیل قرار به وثیقه را نپذیرفته اند و او همچنان در زندان کرمان است اما با خانواده اش تماس می گیرد و ملاقات نیز داشته است. از: روز ---- روز شمار نقض حقوق شهروندان بهایی مرداد ۹۰ يكشنبه 13 شهریور 1390 خبرگزاری هرانا: در تدوام سرکوب اقلیت مذهبی بهایی گزارشی ماهانه از سوی واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر میشود که گزارش زیر نقض حقوق بهائیان در مردادماه سال جاری است. متن این گزارش به قرار زیر است: ۱
مرداد: یک شهروند بهایی ساکن شهرستان اراک به نام «منوچهر
منزویان» توسط ماموران امنیتی بازداشت میشود قابل ذکر است در
تاریخ ۲۹ تیر ماه منزل و مغازه وی نیز مورد تفتیش ماموران قرار
گرفت که بعضی وسایل شخصی و مذهبی نامبرده ضبط گردید.
----
ضرب و جرح وحشیانه یک زن جوان زندانی در زندان قرچک ورامین
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در
ایران"یورش به زنان زندانی زندان قرچک ورامین و مورد ضرب و جرح قرار دادن آنها
روز دوشنبه 14 شهریور ماه زندانی سوگند جهانی 23 ساله محکوم به
اعدام که نزديک
به 4 سال است در زندان بسر می برد مورد یورش
باند مافیایی زندان قرار گرفت و وحشیانه مورد ضرب و جرح قرار
گرفت. او در اثر ضربات وحشیانه از چند ناحیۀ زخمی گردید وآثار
کبودی بر اکثر نقاط بدنش عیان است.باند مافیایی زندان او را
تهدید به قتل کرده اند و خطر جدی جان این زندانی جوان را تهدید
می کند.
زندانی سوگند جهانی نسبت به برخوردهای وحشیانه،اجحاف و بی
عدالتیها که زندان روی می دهد اعتراض نموده بود و این مسئله
باعث شد که مورد غضب مسئولین زندان قرار گیرد .
یکی از زنان پاسدار بنام امینه افروز که مسئول واحد فرهنگی
زندان می باشد خود از دستور دهندگان و شرکت کنندگان در این
حمله بود.باند
مافیایی زندان خانم جهانی را گرفته بودند و امینه افروز
وحشیانه او را آماج ضربات خود قرار می داد.
به نظر می آید موج جدید یورش به زندانیان بی دفاع برنامه ریزی
شده است که به ترتیب به اجرا گذاشته می شود.هدف از این
برخوردهای وحشیانه ایجاد رعب و وحشت در بین زندانیان و جامعه
می باشد.
باندهای مافیایی در زندان عامل اصلی توزیع مواد مخدر و سرکوب
زندانیان معترض هستند.این باندها با دست باز مواد مخدری که
توسط مسئولین زندان وارد زندان می شود به فروش می رسانند و حتی
زندانیان جوانی که تازه وارد زندان می شوند به صورت مجانی مواد
مخدر در اختیار آنها قرار داده می شود تا آنها را به دام
اعتیاد و فساد بکشانند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، سرکوب بی دفاع زندانیان
زن ،ورود مواد مخدر به درون زندان و به اعتیاد کشاندن زنان
جوان را محکوم می کند و از سازمانها مدافع حقوق بشر و زنان
جهان خواستار اعتراض به اعمال قرون وسطایی در زندانها ولی فقیه
علی خامنه ای در ایران است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
15 شهریور 1390 برابر با 06 سبتامبر
2011 . |
||||