|
||||
بزرگداشت مهندس نظام الدین موحد در اهواز شعلۀ عشق به مردم، در قلب پاکش زبانه می¬کشید رامین ناصح
جوانان امروز شاید مهندس موحد را بخوبی نشناسند. اما برای
کسانی که تاریخ معاصر ایران و نهضت ملی را مطالعه کردهاند، یا
با فعالان سالخوردۀ این جریان مصاحبتی داشتهاند، نام موحد
ناآشنا نیست. موحد شخصیتی اخلاقمدار و شریف و انسانگرا و
بسیار فعال بود و فعالیتهای اجتماعی و روزنامه نگاریاش را از
نوجوانی شروع کرد. با تمام قوا، کوششهای خود را در «حزب ایران»
که با مرامی سوسیالیستی اهداف عدالتجویانه خود را دنبال
میکرد، ادامه داد. آن بزرگوار اما کار فرهنگی را نسبت به کار
سیاسی در اولویت میدانست. و همیشه تأکید میکرد که برای تحقق
مردمسالاری باید ابتدا «تربیت دموکراتیک» و «روحیۀ کار جمعی»
نهادینه بشود، و این کار را احزاب،
NGOها،
سندیکاها و تشکلهای صنفی و دانشجویی و ... میتوانند سامان
بدهند.
در این دوره و زمانهای که
ما زندگی میکنیم، کم شمارند کسانی که از روی درد مردم داشتن،
وقت بگذارند و هزینه کنند و ایثار کنند تا کوششهایی را برای
بهبود اوضاع مملکتشان سامان دهند. شادروان مهندس موحد
بعنوان یک نواندیش دینی همواره بر مفهوم «الجار ثم الدار»
(نخست، همسایه و سپس خانه!) تأکید داشت و وظیفۀ انسان را
در قبال همنوعانش خطیر و مهم میدانست. نمیتوانست بیتفاوت
بنشیند و فقر، بیکاری، فساد، اعتیاد، افسردگی و تباهی نسل جوان
را ببیند. و البته تأکید داشت این معضلات مختص جامعۀ ایران
نیست بلکه اکثر جوامع در برهۀ فعلی در یک حالتی از بحران قرار
دارند؛ و یک انسان روشنفکر و آگاه، در قبال همۀ این کژیها و
کاستیها مسئول است. اخلاق انسانی اقتضا میکند که در اندیشۀ
مسائل و مشکلات و سرنوشت دیگران هم باشیم. چیزی که مهندس موحد
به آن ایمان داشت. ایشان متمول بود و میتوانست در نهایت آرامش
و رفاه و مکنت زندگی کند، اما راه فعالیت اجتماعی حرفهای را
-با تمام مشقاتی که دارد- برای خود برگزید.
از خصوصیات مهندس موحد که ما
حدود 60 - 70 سال با او فاصلۀ سنی داشتیم، جاذبۀ آن مرحوم برای
جوانان بود. مهربانی و افتادگی و خوشمشربی آن بزرگوار، جوانان
را جذب و شیفتۀ شخصیتش میکرد. با وجود سن و سال بالا، جوانان
او را دوست خود احساس میکردند. تکبر و تبخر و ازخودمتشکر
بودن، بر خلاف بیشتر شخصیتهای سالخورده، در مرامش نبود. مهندس
موحد بر مشی میانه روی و اعتدال تأکید ویژهای داشت. شجاع و
نترس بود، اما تندرو نبود و بر اساس عقلانیت و خردورزی کار
میکرد. مطالبات حداقلی و ایستادگی حداکثری را سرلوحۀ کارش
قرار داده بود. عمیق فکر میکرد و سطحی نگر و شتابزده نبود.
ژرف اندیش و آینده نگر بود، و با رویکردی واقع گرایانه، باور
نداشت که بتوان جامعۀ ایران را یک شبه یا حتی یک نسله اصلاح
کرد. حرکتی تدریجی، گام به گام، فرهنگی و مدنی را چارۀ رنجها و
آلام جامعه میدانست.
شعلۀ عشق به مردم، در قلب پاکش
زبانه میکشید و برای خدمت رسانی به جامعه، از هیچ توع
فداکاریای دریغ نمیکرد. حق طلبی و عدالتخواهی و ایثارگری و
پایمردی او در میان شخصیتهای معاصر، مثال زدنی است. در طول
دههها فعالیت، مشکلات و رنجهای زیادی برایش پیش آمد، اما در
عزم او خلل ایجاد نکرد و عاشفانه راه و روشی را که به سود
جامعه میدانست، دنبال کرد. خسته و مأیوس نشد و همه را دلگرم و
امیدوار میکرد. ما جوانها هم از او انرژی میگرفتیم.
مهندس موحد بر دیدگاههای
تساوی طلبانهاش پافشاری داشت و بر خلاف بعضی ملی گرایان شیفته
و فریفتۀ لیبرالیسم افسارگسیختۀ غربی نشده بود. ناراحت بود از
اینکه برخی که زیر عکس دکتر مصدق سینه میزنند، به آفات فکری
دچار شدهاند و با وجود ادعای انتساب به نهضت ملی،
برخلاف سیاستهای اقتصادی عدالتخواهانۀ دکتر مصدق -بویژه دولت
دوم او- گام برمیدارند و عجبا که میگویند نفت هم باید خصوصی
شود! به این ترتیب، چه چیزی از نهضت ملی باقی میماند؟!!
در میزگردی که در حدود سال
81 در منزل من در تهران و با دعوت از چهرههای سرشناس اجتماعی
برای دعوت به همگرایی و اتحاد تشکیل شد، مهندس موحد هم حضور
داشت و طی سخنان پرشوری، گفت: «بایستی به ندای این جوانها پاسخ
مثبت داد!» در آن جلسۀ به یادماندنی، دکتر محمد ملکی، محمد
بسته نگار، دکتر علی رشیدی، مهندس زعیم و مهندس رضا کرمانی هم
حضور داشتند. و اگرچه بعدا به دلایلی، با برخی از این
بزرگواران تقابل دیدگاه ایجاد شد، اما اینگونه جلسات برای ما
خاطرههایی شیرین بود.
|
||||