20 بهمن 1382

جناب آقای مرتضی حاجي، وزير آموزش و پرورش

رونوشت: جناب آقای احمد پورنجاتي، رياست کميسيون آموزش و پرورش مجلس شورا

رونوشت: جناب اقای سيد محمد خاتمي، رييس جمهور

 

سروران گرامي:

 

در حاليکه کشور در بحران شديد مربوط به انتخابات فرو رفته و توجه مسئولان و سياستمداران وقانونگذاران معطوف کشمکشهای  سياسی واجتماعی داخلی شده است. عوامل دوست نمای دشمنان ايران، برخی مسئولان را وادار به اتخاذ تصميم های عجولانه ای ميکنند که ميتواند حمله به ريشه های موجوديت ملت بزرگ ايران و يکپارچگی اين سرزمين بشمار آيد. 

 

ايران ما هميشه بيشترين لطمات را در دوران هايی از تاريخ خورده است که کشور يا در جنگهای داخلی فرو رفته، يا ملوک الطوايفی برکشور حاکم بوده، يا کشمکش داخلی ميان نيروهای سياسی رقيب در جريان بوده، و يا هنگام جنگ با دشمن خارجی دچار خيانت عوامل داخلی شده است. در طی اين يکی دو سال گذشته هم که سياستهای ستيزجويانه خارجی جمهوری اسلامي، حلقه ای از دشمنان را در فراسوی مرزها بوجود آورده، و در جبهه داخل هم رقابت نيروهای رقيب داخلی به اوج خود رسيده و توجه همگان را بخود مشغول کرده، دو حرکت بی سروصدا و فوق العاده خطرناک توسط برخی ارگانهای اصلی کشور انجام گرفته که از چشمها پنهان مانده است.

 

دستورالعمل اخير وزارت آموزش وپرورش به ادارات تابعه خود دراستانها (روزنامه ايران مورخ  9/11/82)، يکی از اين تحرکات پرسش برانگيز در درون حاکميت بوده است. دستورالعمل نامبرده به استانها اجازه داده است که، ازاين پس، کتابهای درسی دبستانی و راهنمايی را خودشان طبق رسوم  وشرايط اقليمی و فرهنگی و اجتماعی هر منطقه تدوين و چاپ کنند. اين دستورالعمل، نه تنها نسل آينده کشور را با فرهنگی بومی گرا بجای فرهنگ ملی تربيت خواهد کرد، بلکه آنها را با فرهنگ ملي، زبان رسمی وخرده فرهنگ های کشور ايران بيگانه خواهد نمود. ما هيچ کشوری درجهان را نمی شناسيم که کتابهای درسی ابتدايی خود را بجز بدست دولت مرکزی و برپايه فرهنگ و زبان ملی تدوين و منتشرکند، و يا کودکان خود را بر پايه فرهنگ قومی يا محلی هر شهر و استان آموزش دهد. آيا اين کار واپس گرايی فرهنگی وگامی بسوی تجزيه کشور وجداسازی وبيگانه سازی مردم ميهن ما از يکديگر نيست؟ تصميمی با اين اهميت حياتي، هرگز نبايد در سطح مديريت کل وزارتخانه يا حتی درسطح وزارت گرفته شود. اين يک تصميم سرنوشت ساز ودرسطح ملی و وظيفه مجلس شورا است. يک مجلس شورای برگزيده مردم هرگز چنين پيشنهاد مخربی را تصويب نخواهد کرد.

 

اگر براستی قصد شما احترام به آيين ها، گويش ها و ارزشهای بومی در سراسر ايران است، جای آن در دبستانها و مدرسه های راهنمايی نيست، بلکه می توانيد بجای اجباری کردن زبان عربي، از دبيرستان به بعد، ترتيبی دهند که يک درس دو واحدی درباره زبانها و گويشهای مختلف کشور و خرده فرهنگها برای آشنايی با غنای فرهنگ ايران زمين گذارده شود.

 

اين دستورالعمل وزارت آموزش و پرورش که بيگانه سازی کودکان را از سطح دبستان آغاز ميکند، در واقع، در دنباله و مکمل حرکتی است که صدا و سيما چندی پيش آغاز کرد، وآن اجازه ايجاد کانال های تلويزيونی استانی با توليد قومی و گويش محلی است. در ظاهر، اين کار دموکراسی مابانه بنظر ميرسد، ولی در برخی استانها نتيجه اين شده که اکنون کودکان ما در اين مناطق از آغاز با آموزش گويشها و زبانهای محلی بزرگ می شوند و با زبان رسمی و ملی ميهنشان و ارزشهايی که همه ايرانيان را در سراسر کشور و جهان بهم پيوند ميدهد بيگانه ميشوند. کودکان خردسال اولين آموزش خود را بدور از وابستگی ملی دريافت می کنند و اوقات فراغتشان، تفريحشان و اطلاعاتشان را بزبان های محلی دريافت ميکنند. در اين کانالها، حتی تاريخ شهرهای منطقه را، جدا از بدنه کشور و آنجور که تجزيه طلبان ميل دارند، بخورد شنوندگان، بويژه کودکان، ميدهند. با اين دستورالعمل وزارت آموزش وپرورش، چرخه شستشوی مغزی کودکان ما درراستای جداسازی و تجزيه کشور کامل می شود.

 

ما اين عمل وزارت آموزش وپرورش را، درصورت اجرا، خيانتی بزرگ در تاريخ معاصر ايران و يک مقدمه سازی خطرناک در راستای برنامه بيگانگان برای  تجزيه کشور قلمداد می کنيم، که روزگاری  کشوررا درجنگ و برادرکشی فرو خواهد افکند و يا کشور را از کنترل مناطقی بسيار حساس و استراتژيک  محروم خواهد ساخت. لغو فوری اين دستورالعمل، از انتخابات که برای آزادی آن همه درگير هستيم، مهم تر است، زيرا استقلال و تماميت ارضی کشور را به مخاطره می اندازد.

                                                                              

                                                                                  با گراميداشت،

 

هيئت رهبری جبهه ملی ايران:

اديب برومند، مهندس عباس اميرانتظام، دکتر داود هرميداس باوند، مهندس نظام الدين موحد، دکتر پرويز ورجاوند