بازگشت به صفحه اول  
 
 

 

بنام خداوند جان و خرد

ملت ایران سیاست لجاجت آمیز و تنش آفرینی را که می تواند به ویرانی کشورو سپس تسلیم بیانجامد، تایید نمی کند

 

هموطنان عزیز:

امروز، حاکمیت جمهوری اسلامی، ملت ایران را در بزنگاهی خطیر و بحرانی ویرانگر قرار داده است. این بحران، ناشی از سرشت دوگانه و متضاد نظامی است که منافع ملی در پرتو مبانی ارزشی خاص خودش تعبیر و تنظیم می شود. از آن جمله، اتخاذ موضع جمهوری اسلامی در قبال بحران حاد و پیچیده  صلح اعراب و اسراییل است که سبب شده پیامدهای منفی بس سنگینی را در زمینه های سیاسی، اقتصادی وتبلیغاتی برکشور ما تحمیل نماید و مسائلی در مورد ارتباط با تروریسم بین المللی و قصد ایران در رابطه با تکنولوژی هسته ای در مظان ارزیابی بین المللی قرار گیرد. همچنین، برنامه ایران برای دسترسي به تکنولوژي هسته اي صلح آميز سبب اتخاذ کژراهه هاي سياسي از سوي مسئولان، بويژه رفتارهای ابهام انگیز و پنهان کاري ها، موجب شده که نه تنها قصد و نيت مسالمت آميز در اين رابطه پرسش انگیز گردد، بلکه حقانيت کشور نیز براي رسیدن به اين مقصود نيز با چالشهاي بين المللي روبرو شود. انحراف مذاکرات از مسير حقوقي و فني متداول با آژانس بين المللي انرژي اتمي به گردونه تعاملات سياسي با اتحاديه اروپا بمنظور دست آوردهاي سياسي، تضمين هاي امنيتي، فني و اقتصادي، نه تنها راه بجايي نبرده، بلکه در خواست آغازين شوراي حکام در سپتامبر 2003 مبنی بر تعليق غني سازي تا روشن شدن ماهيت فعاليتهاي صلح آميز ايران، اينک، پس از دو سال مذاکره بی حاصل، به توقف همیشگی و کامل تمامی فعالیتهای غنی سازی منتهی شده است. افزون بر آن، در برخوردي استثنايي و کاملا گزينشي، از ايران خواسته شده است تا تضمين هايي فراتر از تعهدات و خواستهاي رسمي مندرج در توافقنامه پادمان و پروتکل الحاقي را عهده دار شود. فراتر از همه آنکه ماهيت فعاليتهاي هسته اي موجود ايران بعنوان تهديد بالقوه عليه صلح و امنيت بین المللي تلقي شده است.

 

با توجه به چنین فضای نامناسبی، شاهد آنیم که مسئول دولت جدید و نیز دبیر تازه شورای امنیت ملی کشور بخود اجازه می دهند که با حضور در سازمان ملل و جلسه های حاشیه ای آن، بگونه ای غیرمنتظره و برکنار از واقع بینی ها و شناخت لازم از جو نامناسب جهانی در قبال فعالیتهای هسته ای ایران، با لحنی برانگیزاننده سخنانی بگویند که واکنش های شدیدی را در پی داشته باشد وفرصتی مطلوب را برای قدرت های جهانی فراهم آورند تا بتوانند تندترین و قاطعانه ترین قطعنامه را برعلیه ایران به تصویب برسانند.

 

با گذشت دو سال از جریان سیاسی مذاکرات و تعهدات مندرج در توافقنامه سعدآباد، پاریس وبروکسل، که آثار وارزیابی های بین المللی ویژه خود را در پی داشته و برتصميم گيريهاي شوراي حکام بشدت اثرگذار بوده است، اينک اتخاذ تدابير باصطلاح جديد، ولي ديرهنگام، برای بازگرداندن مسئله هسته اي ايران از عرصه سياسي به حوزه حقوقي نیز قرين موفقيت نخواهد بود؛ همچنانکه سياست نگرش به شرق بمنظور ايجاد و بهره جویی از رقابت میان دو جبهه شرق و غرب نيز با ناکامي روبرو شد. مفاد قطعنامه اخير شوراي حکام نمایانگر نافرجامي این استراتژي اعلام شده از سوي دولت جديد بشمار مي رود.

 

 اکنون که مسئله هسته اي ايران بر پایه ارزيابي هاي کاملا" سياسي و تا حدودي وراي صلاحيت آژانس بين المللي انرژی اتمی بعنوان تهديدي عليه صلح و امنيت بين المللي تلقي  و به آستانه شوراي امنيت سوق داده شده، و احتمال طرح آن در شوراي امنيت چون شمشير دموکلس برتصميم گيريهاي نظام سايه افکنده است، راه برون رفت از اين معضل بس پيچيده و خطیر چه خواهد بود؟ درچنين شرايطي، آیا ادامه سياستهاي چالش برانگيز و براه انداختن تظاهرات شعاری دويست سيصد نفري و مقايسه نابجای نهضت شکوهمند ضد استعماري ملي کردن صنعت نفت با دشواری ناشی از نابخردی موجود، ميتواند راهگشا باشد و کشور را از بحران شديدي که بدان دچار آمده، و مي تواند آنرا تا مرز فاجعه به پيش برد، نجات ببخشد؟

 

حاکميت بايد بداند که با موضع گيريهاي شعار گونه، کشور را در مسيري قرار داده که اگر پرونده ایران به شورای امنیت برده شود، راه برای به آتش کشیده شدن بخش عمده اي از زيرساختهاي بنیادین کشور و اعمال تحريم هايي که مي تواند اکثريت جامعه را به فقری شدیدتر بکشاند، گشوده خواهد شد. چنین شرایط دردناکي برای ملت ايران پذیرفتنی نخواهد بود. سياست لجاجت آمیز و تنش آفرین حاکمیت که می تواند به ویرانی کشور و سپس تسلیم کامل از موضع ذلت بيانجامد، مورد تاييد مردم ایران نیست.

 

پرسش اينست که آيا در جامعه اي که در آن مردم به دو بخش خودي و غيرخودي تقسيم گشته اند و بسياري از آگاهان سياسي– اجتماعي از حقوق و مزاياي شهروندی خود محروم شده اند، آزادی های بنیادین زیر پا گذاشته شده و گروهی از دگر انديشان، روزنامه نگاران، دانشجويان، وکیلان دادگستري و فعالان سياسي در زندان ها بسر مي برند، طرح نداي وحدت ملي، مي تواند پاسخ مورد نظر را در پي داشته باشد؟ بي شک، در شرايط پيچيده و ابهام آميز موجود، راه برون رفت از معضل پيش آمده، يا به ديگر سخن خود ساخته، پیش از هر چيز، بستگی به ادامه مذاکرات بر پایه خردمندی، راستی ورزی و منافع ملی در راستای جلب اعتماد جهانی و کاستن از تنش هاي سياسي و دستيابي به تعامل با قدرتهاي مطرح و اثر گذار جهان دارد. انجام اين مهم در اوضاع آشفته کنوني، بشرطی میسر خواهد بود که حاکمیت به ناچارمدیریت بحران را به کارشناسان وکاردانان مسائل سياسي- حقوقی بين المللي مورد پذیرش ملت ايران واگذارد. همزمان، با ايجاد فضاي همدلی و همبستگي ملي از راه پایان دادن به جو تفتیش عقاید و آزادي زندانيان سياسي، در راستاي برقراري نظام مبتني بر دموکراسي، حقوق بشر و حاکمیت قانون، گام برداشته شود.

 

به ديگرسخن، رهایی ازاين شرايط پرخطر وکشور برباد ده، و سامان بخشی نابساماني هاي گسترده، همه در گرو آنست که حاکميت از لجاجت و یکه تازيها دست برداشته، پذيراي واقعيتها گردد و به ايجاد تغييرات ساختاري منطبق با خواست ملت، پيش از درغلتيدن کشور در آشفتگي هاي ويرانگر، تن در دهد.

                                                                جبهه ملی ایران

                                                                19 مهر 1384

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به جبهه ملی ايران