بازگشت به صفحه اول  
 
 

رفراندوم، انتخابات و آينده ايران

مصاحبه ماهنامه پيام قزوين با مهندس کورش زعيم (عضو شورای مرکزی جبهه ملی ايران)17 دی 1383

 پرسش: معنای رفراندوم در ادبيات سياسی چيست، و در چه شرايطی می توان رفراندم را مطرح کرد؟

 پاسخ: رفراندوم به معنای رجوع مستقيم به رای مردم، بجای مجلس، برای تصويب قانونهای خاص  است. وقتی قانونی که مورد نظر مردم است در چارچوب قانون اساسی تعريف يا پيش بينی نشده و يا اينکه مردم به رای مجلس اعتماد نداشته باشند، رفراندوم يا همه پرسی انجام می گيرد. مثلا بنابر اصل چهارم قانون اساسي، شورای نگهبان می تواند هر قانونی را که مجلس تصويب می کند، بعنوان اينکه مطابق با موازين اسلامی نيست، رد کند. بنابراين، مرجعيت شيعه که هميشه توسط مردم گزيده و تقليد می شده و تشخيص موازين اسلامی برپايه استفسار شخصی از مرجع مورد تقليد هر شخص انجام می گرفته، اکنون برخلاف فلسفه شيعی در يک نقطه متمرکز شده است. بنابراين، اصل چهارم عملا" هم مجلس شورای منتخب مردم را خنثی کرده و هم  سنت شيعی تقليد از مرجع دلخواه خود. يعنی ما نه دارای يک نظام دموکراسی هستيم و نه شيعي.

دوم اينکه، در ماده 110 قانون اساسي، کليه اختيارات و قدرت های متصوره در يک کشور نزد يک نفر متمرکز شده که بر پايه رای مردم برگزيده نمی شود و هيچ مسئوليت پاسخگويی هم ندارد. در صورتيکه، اختيارات هميشه بايد همراه با مسئوليت نسبت به آن اختيارات تفويض شود. رييس جمهور که شخص اول کشوراست، توسط رای مستقيم مردم برگزيده می شود و همه مسئوليت ها به گردن اوست، دارای هيچ قدرت اجرايی و اختيارات مربوط به مسئوليتهای خود نيست. البته اين ماده در زمان تدوين قانون اساسي، به احترام امام خمينی که انقلاب را رهبری کرده بود و کسی جرات انتظار پاسخگويی را از ايشان نداشت در قانون اساسی گنجانده شد، ولی اين دليل نيست که تا ابد ادامه پيدا کند.

سوم اينکه بسياری از مردم با يک نظام مذهبی برای اداره کشور مخالف هستند. آنان مذهب را يک مسئله شخصی ميان خود و خدای خود می دانند. آنان عقيده دارند که مذهب يک امر معنوی است و نبايد آن را با اموردنيوی آميخت. زيرا در امور دنيوي، همه گونه صفات وکردار ناشايست وفساد وتباهی متصور است، در حاليکه امور معنوی وايمان الهی بايد بری ازهر معاشرت با فساد، جنايت، خودخواهی وستمگری باشد. کسانی که امور دنيوی را اداره ميکنند، نبايد بتوانند ازايمان دينی ومذهبی مردم برای پيشبرد مقاصد دنيوی خود بهره برداری کنند. از سوی ديگر، خداوند همه مردم جهان را برابر و آينه وجود خود آفريده و تفاوتی ميان من مسلمان و بشر ديگری که در اين جهان زندگی می کند و باور يا مذهب ديگری دارد نيست. اين توهين به ذات الهی است که از او خرده بگيريم که چرا آن شخص ايمان مرا ندارد، زيرا اين تنوع خواست خداوند است، همانگونه که تنوع درهمه نعمات خدا داريم. کسانی که ميان انسانها تفاوت ميگذارند، يا مردم را محجور و رای آنان را بيفايده اعلام می کنند، اشخاص بی ايمان و بی دين هستند، فريبکار هستند و ضد خواست خداوند عمل می کنند، چون همه ما انسانها آيت الله هستيم. در چنين مواردی که مردم بخواهند تغييرات بنيادين در قانون حاکم بدهند، چون حاکميت مخالف آن است و مجلس فرمايشی زير بار نمی رود،  رفراندوم تنها راه است.        

 پرسش: آيا مطرح شدن رفراندوم در فضای سياسی جامعه امروز آنهم به نوعی که اخيرا" مطرح شده، از ديد سياسی عقلايی بوده است؟

 پاسخ: مطرح کردن رفراندوم برای مردمی که خود را تحت ستم می بينند و در بن بست زندگی احساس می کنند، امری طبيعی است. رفراندوم منطقی ترين، متمدن ترين، مسالمت آميز ترين و خردمندانه ترين نوع انقلاب سياسی است. فضای سياسی ايران هميشه بسته و تشنج آميز و خطرناک بوده و هيچگاه صد در صد مناسب برای تغيير سياسی نبوده و نخواهد بود. اگر فضای سياسی مناسب تغيير ميبود که ديگر نيازی به رفراندوم نميداشتيم، ميرفتيم رای می داديم و نظر خود را اعمال می کرديم. خوشبختانه، اکنون اکثريت مردم همدل و همزبان هستند و اگر گروهی از حاکميت که دورتر از نوک دماغشان نمی توانند ببينند، فکر کنند اگر چند نفر از ما را نابود کنند تغييرات خواست مردم هم خواهد مرد، دير يا زود داوطلبانه يا به زور تسليم اراده مردم خواهند شد. من به آنها نصيحت می کنم که هرچه زودتر به دامان مردم بازگردند و دست از خودخواهی و خودبينی بردارند.   

 پرسش: مواضع جبهه ملی ايران در قبال بحث مطرح شده اخير در رابطه با رفراندوم با توجه به چهره های مطرح کننده اين مقوله چيست؟

 پاسخ: جبهه ملی ايران بيش از يک سال پيش، موضع خود را نسبت به اين موضوع به روشنی بيان داشته. در قطعنامه پلنوم آبان 82، جبهه ملی باصراحت همه پرسی برای تعيين نظام دلخواه ملت را تنها راه نجات کشور اعلام کرد. سپس اين راهکار در اعلاميه های آذر و بهمن 82 و سپس تقريبا در همه مصاحبه های مسئولان جبهه ملی و اعلاميه های سال 83، تکرار شده است. در آن روزها، بسياری از آنان که اعلاميه رفراندوم اخير را امضاء کرده اند، نه به يک رفراندوم برای تغيير نظام باور داشتند ونه جرات ابراز آنرا. با محتوای اعلاميه اخير مخالف نيستيم، هرچند که فکر ميکنيم می توانست پخته تر و عملی تر ابراز ميشد. ما اعلاميه را امضاء نکرديم، چون اولا" حرفی بود که ما محکمتر و مستدل تر بيش از يکسال پيش ابراز کرده بوديم، و دوم اينکه جنبه شعاری آن بيشتر ازجنبه عملی آن بود. ما نميخواهيم حاکميت بتواند با تمکين به اين درخواست و برگزاری يک همه پرسی فرمايشي، اين وسيله را از دست اپوزيسيون بگيرد؛ همان کاری که باهمه پرسی های تاييد نظام جمهوری اسلامی وقانون اساسی کنونی کرد. ما دراين برهه اززمان که جمهوری اسلامی خود را در بن بست می بيند، روزنه فرار از تمکين به خواست مردم برايش فراهم نکنيم. جبهه ملی ايران، خود در شرايط مناسب زمان و روش انجام همه پرسی را اعلام خواهد کرد. جبهه ملی ايران آزمايش خود را درطی 55 سال گذشته داده که به جز به صلاح ملت و منافع کشور نمی انديشد. آقايان بجای اينکه پس ازجاده صاف کردن جبهه ملي، حرفهای  گذشته ما را مطرح کنند، باما همراه باشند، ما را پشتيبانی کنند و يک جبهه متحد در امتداد جبهه ملی تشکيل دهند.        

 پرسش: آيا مطرح شدن رفراندوم در شرايط کنوني، آنهم از جانب چنين اشخاصي، می تواند يک فرصت سوزی و يا يک بازی سياسی برای ايجاد جو عدم اعتماد در افکار عمومی ويا آلترناتيو سازی ومصادره برگ برنده ملت که همان رفراندوم است، باشد؟

 پاسخ: کسانی که اعلاميه اخير رفراندوم را صادر کرده اند، ما می دانيم که با نيت خوب وقصد خدمت به کشور اين کار را کرده اند. ما اين را درآغاز يک بازی سياسی نميدانيم، بلکه براين باور هستيم که عواملی وابسته به حاکميت ياگروه های مخالف مطرود ملت، کوشش می کنند با آن يک بازی سياسی بکنند. باوجود اينکه ما ايراد به ساختار و زمان سنجی آن داريم، محتوای شعاری آن خواست همه مردم ايران است. اگر حاکميت هم در تلاش برای توجيه و بقای خود اين حربه را از دست مخالفان بگيرد و يک همه پرسی فرمايشی و کنترل شده براه بياندازد، ايرادی به بنيانگذاران اين اعلاميه نيست، هرچند که امکان دارد تبديل به يک فرصت سوزی شود. جبهه ملی اکنون در صدد است که با يک اعلاميه پخته وحساب شده که مورد تاييد گروه های ملی و ميهن پرست ديگر هم باشد، ضعف ها وجنبه های منفی اعلاميه ياد شده را خنثی کند و راهکار همه پرسی را به مسير اصلی خود بازگرداند.

 پرسش: با توجه به سرو صدای زيادی که در باره انتخابات رياست جمهوری برا انداخته اند و می کوشند تنور انتخابات را گرم کنند که بی تفاوتی مردم در انتخابات مجلس هفتم تکرار نشود، شما در اين مورد و موضع جبهه ملی در اين باره چه می گوييد؟

 پاسخ: نظام جمهوری اسلامی در انتخابات شورا ها و مجلس هفتم شديدا تضعيف شد، و حاکميت بالاخره متوجه شد که مردم آنهارا نميخواهند، هرچند که برای جناح تندرو و واپس گرای محافظه کاران حاکم، عدم شرکت مردم اهميتی ندارد. آنها، دخالت مردم در حکومت را مجاز نميدانند و رای مردم برايش بی ارزش و غير ضروری است. آنها امر حکومت را حق خود می دانند که از خداوند به آنها واگذار شده و ارتباطی به مردم ندارد. ولی جناح فهميده تر محافظه کاران درک کرده اند که ديگر پشت به مردم و در انزوای جهانی و بی اعتنا به روند سياست جهانی نمی توانند به حکومت غير مردمی خود ادامه بدهند. تلاش آنها برای ترغيب مردم به شرکت دراين انتخابات کنترل شده وفرمايشی است تا ادامه حضور خود را در انظار و افکار عمومی جهان توجيه کنند. ولی اين يک بازی کهنه است که ديگر تماشاچی ندارد.

 اشکال جمهوری اسلامی هميشه اين بوده که مانند يک محفل بسته با تعدادی مهره های شناخته شده و مورد اعتماد، ولی بی صلاحيت ونالايق، بازی کرده است. هيچگاه پنجره را به بيرون باز نکرده وازاستعدادهای توانمند کشور استفاده نکرده، برعکس آنها را فراری داده است. اکنون هم با همان مهره های سوخته که بی لياقتی خود را در شغل های پيشين خود نشان داده اند، می خواهد مردم را اميدوار و تشويق به شرکت در انتخابات کند. آنچه که اين آقايان هنوز متوجه نشده اند اينست که هوش ملی ما بسيار بيشتر ازهوش جناحی آنهاست. مردم به اين بازی فقط لبخندی بی اعتنا، ولی غم انگيز، می زنند.

 پرسش: شما آينده اين انتخابات رياست جمهوری را چگونه می بينيد؟

 پاسخ: انتخابات رياست جمهوري، اگر در زمان تعيين شده و با شرايط کنونی انجام گرفتنی باشد، چيزی شبيه انتخابات مجلس هفتم خواهد بود. مردم هيچکدام از بازيگران را نخواهند پذيرفت. اين تنها يک نمايش کمدی خواهد بود که درآن فقط بازيگران خواهند خنديد. ولي، اين امکان هم وجود دارد که دربرابر احتمال نافرمانی مدنی مردم و نيز تحت فشارهای خارجی و افکار عمومی بين المللي، و يا برای کاهش فشارهای خارجی و افکار عمومی بين المللي، چهره های جديدی که اکنون تصورش نمی رود، فرصت ورود به صحنه انتخابات را بيابند و شورای نگهبان، بنا بر مصلحت خود، دست از قيم بازی بردارد. در هر حال، رييس جمهور آينده، چه انتخابی و چه بروال کنونی انتصابي، مجبور خواهد بود روابط کشور را با همه کشورها بهبود بخشد و جو بی اعتمادی بين المللی و ستيزگری را کاهش دهد. من تصور می کنم که رييس جمهور آينده و مجلس هفتم، تحت فشار شديد بين المللي، اجبارا" با هم دست به اصلاح برخی قانون ها خواهند زد که محدوديت های اجتماعی و اقتصادی را کاهش يابد. نقش روحانيان سياست باز نيز کمرنگ خواهد شد و روحانيان تندرو که دشمن مردم سالاری و نيز زبان و فرهنگ کهن ايران زمين هستند به حاشيه رانده خواهند شد. همه اينها زمينه ساز انتخابات دوره هشتم خواهد شد که شايد شرايطی پيش آيد که مردم دوباره رغبت رای دادن پيدا کنند.          

-0-

 
 
بازگشت به صفحه اول

رجوع به  صفحه رفراندم 

رجوع به صفحه جبهه ملی