بازگشت به صفحه اول  
 
 

ممنوعيت برقراری رابطه با آمریکا با چه هدفي شکسته شد؟

اشغال سفارت آمریکا و قطع رابطه میان ایران و آمریکا فرصتهای بسياري را برای ضربه خوردن های پیاپی این کشور، كه قدرتمند ترین کشور در آسیای غربی و خاورمیانه بود، و نيز تحمیل طولاني ترين و آسيب زا ترين جنگ در قرن گذشته منطقه را بر ملت ایران فراهم آورد. ازدست رفتن فرصتهای طلايي تاريخي، بويژه در پی فروپاشی اتحاد شوروی، از جمله اين آسيبهاي جبران ناپذير بود. همه آگاهان و خردمندان و نیروهای ملی معتقد بودند که باید، برای حفظ منافع ملی و حساس استراتژیک ايران، رودرویی و دشمنی با آمریکا را که اكنون، پس از كمك به فروپاشي اتحاد شوروي، ابرقدرت بی رقيب جهان شده بود، و قدرتهای اروپایی و آسيايي را نيز وادار به تعامل با خود ساخته بود، پایان داد.

ولی حاکمان برقدرت نشسته جمهوری اسلامی كه در چارچوب محدود ايدئولوژيك خود، توان مدیریت کلان کشور را در راستاي پیشرفت و رفاه جامعه در خود نمي ديدند و آمادگي پذيرش يك جامعه باز و آزاد را نيز در چارچوب حاکمیت ملی نداشتند، ستیز با آمریکا را دستاويز قرار دادند تا در سایه آن به ياري یک ساختار پلیسی- امنیتی، جامعه را  زیر سلطه خود نگه دارند. هرچند كه هرگاه در بن بست قرار مي گرفتند و منافع گروهي خود را در خطر مي ديدند، پنهان از ملت درهای گفتگو با امريكا را می گشودند. مذاكرات پنهاني براي پایان بخشیدن به ماجرای زیانبخش گروگانگیری، مذاكرات در طول جنگ هشت ساله و ماجراي مک فارلين را مي توان به عنوان نمونه برشمرد.

با روی کار آمدن آقای خاتمی و اعلام سیاست تنش زدایی و مطرح شدن گفتگوی تمدنها، چنين تصور مي رفت که اینهه يك مقدمه چيني منطقي برای آغاز گفتگو و برقراری روابط سياسي با آمریکا است. ولی موضع گیریهای جناح تندروی حاکمیت نشان داد كه بدون دریافت تضمین لازم برای تحکیم موقعیت نظام و ساختار موجودحاكميت، آنها اجازه برداشتن گامهای بعدی را نخواهند داد. آقای خاتمی بناچار تسليم محافظه کاران شد. در آن روزها، شرايط براي بازگشت ايران به صحنه سياست بين الملل كاملا" فراهم بود. هنگام سخنراني رييس جمهور ايران، رييس جمهور امريكا برخلاف معمول در تمامی مدت به حضورش در اجلاس سازمان ملل ادامه داد، هر دو نفر باهم روبروشدند وسلام و احوال پرسی كردند، وزیر خارجه امريكا به گونه ای بی سابقه رسما" نقش آمریکا را در کودتای 28 مرداد عليه دولت جبهه ملي دكتر مصدق اقرار و نكوهش كرد، ولي خاتمي از وحشت برخورد تند حاكميت تنشه قدرت نتوانست از فرصت پیش آمده و دری كه به روی ایران گشوده شده بود بهره بگیرد و با کاستن از بحران موجبات مذکرات مستقيم و همه جانبه را برای دستیابی به تعاملی معقول فراهم آورد. ولي مذاكرات و همكاريهاي پنهاني مقامهای اطلاعاتی- امنیتی حاكميت خارج از حوزه اقتدار ریاست جمهوری، در موارد حساسی مانند حمله به افغانستان و سپس حمله به عراق، به گونه ای وسیع و موثر انجام پذیرفت و رضايت آمریکا تامین شد.

در حالیکه در هر دو مورد، چنانکه مذاکرات سیاسی با شرکت دیپلماتهای ورزیده و آگاه به منافع ملی و بصورت آشکار صورت مي گرفت، بی شک با حساسیت موقعيت ایران در پیوند با هر دو كشور افغانستان و عراق و کل منطقه، ما مي توانستيم دستاوردهای قابل توجهی را بچنگ آوریم.  سلطه گري جناح قدرتمداراين فرصت های چشم گیر را از ملت ايران گرفت، که این فرصت سوزي ها تا به امروز ادامه دارد. در جریان بحران هسته ای ایران، بارها همه کارشناسان فریاد زدند و ما در مصاحبه ها و اعلامیه ها اعلام كردیم که نه مذاکره با اتحادیه اروپا و نه چرخش بسوي روسیه و چین يا دل خوش کردن به قول و قرارهای کشورهای در حال توسعه و جهان سومی، راه چاره برای برون شدن از بحران خواهد بود. ما باید با مذاکره مستقیم با آمریکا به تفاهمی دو جانبه دست یابیم و اجازه ندهیم که دیگران بر روی منافع ملی ما با آمریکا معامله کنند و ایران را وسیله چانه زنی های خود قرار دهند.

با سپرده شدن سُکان قدرت به جریان حزب پادگانی و در پي آن، بیان سُخناني نسنجیده و آشوب برانگيز، شرایطی پدید آمده که نه تنها آمریکا و اتحادیه اروپا، بلکه بخش عمده ای از جهان را رو در روی خود قرار داده ایم. راي شوراي حكام عليه ايران، اظهار عدم اعتماد اكثريت قاطع اعضاي شوراي امنيت نسبت به حاكميت ايران و مخالفت گسترده جهانی با انتخاب ایران در شورای جدید حقوق بشر به روشنی حکایت از بي اعتباري ایران در افکار مردم جهان دارد.

در چنین شرایط نامساعدي که کشور ما مورد تهدیدهای شدید و كم سابقه قرار گرفته و سخن از جنگ افزارهای اتمی نيز به میان آمده است، یکباره جناح تندرو ستيزجو به گونه ای غافلگیرانه همه خط هاي سرخ خودشان را زیر پا گذارده سخن از مذاكره و برقراري رابطه سياسي با امريكا را مي گويند. ريیس جمهور به قدرت نشانده شده آنان نامه بلند بالايي برای ريیس جمهوری آمریکا می فرستد و سپس در سفر خود به اندونزی اعلام  میدارد که بدون هيچ شرطي آماده گفتگو با همه می باشد.

بدون ورود به محتوای نامه و تحلیل بندبند آن و اينکه آقای احمدی نژاد و حاکمیت جمهوری اسلامی نیز باید به بسیاری از پرسشها، از جمله تجاوز و ستم بر حقوق مسلم ملت ایران و لطمه هایی که توسط انحصارگران قدرت سالیان دراز است که در تمامی زمینه ها بر منافع ملي ايران وارد آمده و حاکمیت بايد پاسخگوي ملت باشد، یادآور می شویم که دراین نامه هيچ اشاره اي به مسئله اصلی و بحرانی که کشور در آن گرفتار آمده نشده است. در شرایطی که بسیاری از تحلیل گران، کشور را با خطر یک حمله ویرانگر روبرو می بینند، نوشتن نامه ای بر مبنای نگرشهای دینی و اندرزگویی به ريیس بزرگترین قدرت جهاني و زشت به تصویر کشیدن عملکردهای او، براستی تا چه حد میتواند یک اقدام سیاسی جدی و بازدارنده بشمار آید و مشکلی را از پیش پای ملت بردارد؟ چند دولت را در جهان، چه قدرتمند و چه در حال توسعه، میتوان نام برد که این نامه را جدی انگاشته و از آن استقبال کرده باشند؟ مگر نه اینست که هر اقدام سیاسی بين المللي براي تاثيربخشي در افكار عمومي جهاني و يا بازتاب مثبت در راستاي حل مشکلي يا رسيدن به هدفي كه منافع ملي در آن منظور شده باشد انجام مي گيرد؟ تنها بازتاب نامه آقاي احمدي نژاد، بي اعتنايي دریافت کننده و بي پاسخ گذاشتن آن بوده است، و اعلان اينکه ديگر ضرورتی برای انجام مذاکره رودررو با ایران نيست.

استنباط ما از هدف نوشتن این نامه، كه به نمایندگی از سوی جناح تند روی قبضه کننده همه اهرمهای قدرت صورت گرفته، اينست که گروه تازه بقدرت رسیده، پس از چند ماه ستيزجويي و آشوب زايي، به روشني دریافته که توان ساماندهی اوضاع آشفته کشور را ندارد و بحران اتمی را نيز نمي تواند بگونه ای كه برای منطقه و جهان قابل قبول باشد و منافع ملی را نيز حفظ كند، حل وفصل نمايد. موضع گیریهای تند و پرخاشگرانه حاكميت و تهدید آمریکا و غرب به واکنش لطمه زننده خود، نيز نتوانست اتحاد غرب را وادار به عقب نشینی كند. بنابراين، بر آن شده اند تا با نوشتن این نامه مسئولیت درگیر ساختن ملت ایران را در جنگی ویرانگر از دوش خود بردارند و ادعا كنند در بزنگاه امريكا رابه تغییر روش و مذاكره فراخواندند، ولی تلاشهایشان بی ثمرماند و درگیري بر ما تحميل شد. پس آنها مصمم هستند تا آخرین قطره خون مردم و تا نابودی همه سرزمین بجنگند!

با چنین نگرشی، جناح حاكم از جنگ استقبال می کند، زیرا تضمين حفظ قدرت خود را در بروز یک درگیری نظامی می بیند. يك درگيري نظامي اين فرصت را فراهم مي كند كه جامعه بسته كنوني را بشدت بسته تر ساخته و با برقرار كردن وحشتناکترین فضای پلیسی- امنیتی در کشور و  سرکوب شدید اکثریت عظیم ملت و حتا بخشی از خودی های  درون حاکمیت، برای مدتی قدرت خود را تثبیت نمايد، تا شايد در فرصت مناسبتري با گرفتن تضمین هايي، جام زهر را بنوشد.

از سوي ديگر، اين نامه مي تواند حاوي اين پيام هم باشد كه جناح حاكم آنقدر قدرتمند است و به ثبات خود اعتماد دارد كه مي تواند بدون واهمه، از خط سرخ حاكميت گذر كند و به امریکا پیام دهد که قدرت و جرات مذاكره را دارد و در صورت دريافت تضمين امنیت نظام، آماده رسیدن به تفاهم است.

با توجه به افكار عمومي جهان و انتقادهاي قدرتهاي جهاني از نقض حقوق بشر در ايران، حاكميت بايد بداند كه تا هنگامي كه جمهوري اسلامي يكي از سركوبگرترين رژيمهاي جهان بشمار مي آيد و تا هنگامي كه مردم ايران در تعيين سرنوشت خود نقشي نداشته باشند، جامعه جهاني هيچ تفاهمي با حاكميت ايران نخواهد داشت. موج آزادیخواهی در راستاي استقرار دموکراسی جامعه را فراگرفته و بدون دگرگونی ساختار حاکمیت و استقرار حاکمیت ملی، جامعه جهاني با ما آشتي نخواهد كرد.

جهان شاهد مبارزه دانشجویان، کارگران، زنان، اندیشمندان، روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و سازمانهای سیاسی ملی است كه با وجود همه فشارها، تهدیدها، زندانها، شکنجه ها و محروميت ها، با همه توان به تلاش خود ادامه میدهند تا افکار عمومی جهان را متوجه خواستهاي برحق خود و وضع موجود در ايران كنند. ما  میخواهيم كه كشور شرایطی منطقی و متناسب با شاٴن و موقعیت ایران در جهان داشته باشد و با همه كشورهاي منطقه و جهان روابط همكاري همراه با احترام متقابل داشته باشد. ملت ایران خواستار انجام انتخابات آزاد زیر نظر سازمان ملل مي باشد تا همه افراد ملت از حق شهروندی خود بدون دخالت و قيموميت و اعمال نفوذ ارگانهای سلب کننده حق حاکمیت ملی برخوردار گردند، و يك مجلس شوراي توانمند از نمايندگان راستين مردم تشكيل و يك ساختار جمهوری پارلمانی بدون هيچ پسوند و پیشوند در ایران استقرار یابد. فقط در اين صورت است كه بحرانهای درونی و بیرونی با هشیاری و با روشهای خردمندانه پایان مي يابد و سایه جنگ و خشونت و سلطه گري از كشور و منطقه دور مي گردد و گامهایي بلند در راستاي پیشرفت و توسعه و رفاه در ايران و در سراسر منطقه برداشته مي شود.

26 ارديبهشت 1385

هیئت رهبری جبهه ملی ایران:

عبدالعلی ادیب برومند- مهندس عباس امیرانتظام- دکتر داود هرمیداس باوند- سرلشگر بازنشسته ناصرفربد- مهندس نظام الدین موحد- دکتر پرویز ورجاوند.

 
 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به جبهه ملی ايران