|
|
|||
روزگار سخت سینمای ایران سعید زندگانی ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ جرس: سینمای ایران روزگار خوشی را سپری نمی کند. بازیگران و فیلمسازان هم همانند اهالی موسیقی، پشت سر هم دق می کنند و می میرند که آخرین آنها نعمت حقیقی فیلمبردار برجسته و پیشکسوت سینمای ایران بود. به دنبال این مرگ و میرها بود که سایت "سینمای ما" تیتر زد "بهار نحس سینمای ایران پایان نمی گیرد"! این "بهار" را می توان "سالی" دانست که از خرداد آن تاکنون هنرمندان دارند تاوان پشتبانی نکردن از ریاست جمهوری احمدی نژاد و دولت او را پس می دهند!
شرایط سخت کارهنری بویژه در زمینه موسیقی و سینما بسیاری را خانه نشین کرده که "دق مرگی" هم می آورد. در همین شرایط جواد شمقدری معاونت سینمائی وزیر ارشاد دستور العملی صادر می کند که " از این تاریخ استفاده از هر واژه خارجی در نام فیلم ممنوع است"! پس فیلمهای با ارزشی چون "بایسیکل ران" و "بایکوت" و "کافه ترانزیت"و... را چه بنامیم؟ "تسویه حساب" تهمینه میلانی را با جرح و تعدیلهائی اجازه نمایش می دهند اما از اکران آن در مشهد و اردبیل جلوگیری به عمل می آورند، تهیه کننده هم نمی داند چرا؟ و نقد نویس بی نام و نشان اما دولت مداری بنام "پژمان کریمی" به خود اجازه می دهد تا در مورد فیلمسازی بزرگ چون داریوش مهرجوئی و فیلم "طهران، تهران" اوهرچه می خواهد بنویسد، چرا که " فیلمساز مدعی است که کشور مانند خانه ای است که سقفش در حال فرو ریختن است...باید از او پرسید آیا کشوری که بزرگترین قدرتها در مقابل آن توان قامت راست کردن ندارند، در حال تلاشی است؟"!
یقه گیری از فیلمهای هنری
مینا اکبری هنری نویس نام آشنای روزنامه های تعطیل شده، در سایت "سینمای ما" می نویسد: "مجموعه سينماي ايران ( از مسئولان تا تهيهكنندگان) به شكل بيرحمانهاي هرگونه تفاوت را سركوب و در مقابل، ولنگاري و باري به هرجهتي و بي مسئوليتي اجتماعي را با تعريف بيمسماي حرفهايگري ترويج ميكنند. گذرگاه اكران به گردنه يقهگيري فيلمهاي هنري مبدل شده است. انگار نه انگار كه نسل جوان امروز براي توليد انديشه فرهنگي درآينده كشور نيازمند فضا و تجربه است. از نمايش فيلم فرهنگي خارجي كه زماني جايگزين سينماي روز جهان شده بود، خبري كه نيست. فيلمهاي فرهنگي ايراني همه آنچنان در چنبره نگرشهاي سياسي و اقتصادي روزمره دستوپا ميزنند كه انگار تقدير محتوم ساختن فيلم متفاوت چيزي جز اين نبايد باشد. دروازه نمايش عمومي يكسره به سوي نمايش فيلمهائي باز شده كه زماني در همين شهر جايگاهي بهتر از سينماهاي درجه سه لالهزار نداشتند. وقتي فضاي عمومي نمايش را از فرهنگ تهيميكنيم راهي جز راه قاچاق باز نميماند. وقتي همه چيز را با سياست گره و با اقتصاد توجيه ميكنيم ديگر چه جائي براي ادعاي فرهنگسازی؟"
اکبری که قبلا چندین بار گرفتار بگیر و ببند بوده، آشکارتر از این نمی تواند بنویسد. نمی تواند از فیلمسازانی چون محمد نوری زاد و جعفر پناهی بگوید که هنوز هم زندانی هستند. اما سایت "تابناک" نزدیک به محسن رضائی که معلوم نیست به چه دلیل یقه پناهی را رها نمی کند؟ حالا می تواند به او اتهام ارتباط با بیگانان و اقدام علیه امنیت ملی از طریق ساخت فیلمی با موضوع شکنجه و تجاوز به زندانیان در بازداشتگاههای ایران هم بزند. می توان فهمید منظور از "ارتباط با بیگانگان" همان شال سبزی است که پناهی و دیگر اعضای غیر ایرانی هیئت داوران به پشتیبانی از جنبش سبز مردم ایران در جشنواره سینمائی "لوکارنو" به گردن آویختند و "بازداشتگاههای ایران" همان زندان کهریزک است که ماجرائی عالمگیر داشت و دیگر نباید نامش را گفت و نوشت!
افشاگری علیه جعفر پناهی
به نوشته تابناک یکی از همکاران پناهی که "نخواست نامش فاش شود و ظاهرا پس از اثبات بی گناهی آزاد شده"، قاش ساخته که "سناریو و داستان این فیلم روایت زندگی خانواده چهار نفره ای بود که درگیر اتفاقات بعد از انتخابات می شوند و فرزند خانواده مورد تجاوز در بازداشتگاه قرار می گیرد. پناهی قصد داشت شکنجه و تجاوز را در بازداشتگاه های ایران برجسته کند...آن ها در قالب گروهی 18 نفره حدود دو هفته مشغول فیلم برداری در لوکیشنی واقع در منزل شخصی پناهی بودند و حدود نیمی از فیلم را فیلم برداری کردند که همگی عوامل سر صحنه بازداشت و بعد از چند روز همه عوامل به جز آقای پناهی با قرار وثیقه تا برگزاری دادگاه آزاد شدند."
|
||||
|