|
|
|||
نامه خطاب به قاضی و زندانبان روزنامهنگار زندانی مسعود باستانی، که بيش از 500 روز است در زندان بسر ميبرد
بیش از 500 روز است كه روزنامهنگار جوان: مسعود باستانی، بدون مرخصی
در زندان با محدودیتها و تحت فشار فراوان بهسر میبرد. در این
یادداشت كوتاه برای زندانبانها و آنانی كه حكم به زندانی شدن مسعود
دادهاند مینویسم.
مسعود باستانی فقط و فقط یك روزنامهنگار است. همین و بس. او هرگز جرمی
مرتكب نشده است، مگر نوشتن ـ كه نوعی از آن به ذائقهی برخی كه
متاسفانه بر سر قدرتند خوش نمیآید ـ برای همين محكوماش كردهاند و
بیدلیل، ظالمانه در بندش نگهداشتهاند. اگر جرم مسعود باستانی نوشتن
در يك ـ دو وبسايت اينترنتی يا روزنامهی نيمه مستقل بوده، مجازاتش
چرا بايد زندان ـ آنهم زندان طويل المدت شش ساله ـ باشد. شما كه اكنون
تمام رسانههای كشور را دربست در اختيار داريد، چرا با استفاده از
آنها پاسخ باستاني و ساير منتقدينتان را نمیدهيد؟ قدرت سرنيزههای
شكنندهتان چنان كور كرده شما را كه تاب هيچ انتقاد و اعتراض كوچكي را
هم نداريد. شرم بر شما!
مسعود باستانی، از سرزميني ديگر نيامده.
مامور معذور معزولی نيست، يك جوان همميهن مثل فرزندان خود شماست ـ كه
روزي بايد در برابرشان بهخاطر اين جنايات كه در حق نسل جوان ايراني
روا داشتيد، پاسخگو باشيد. ـ مسعود باستاني پس از انقلابی زاده شده
كه داعیهدار سعادتمند ساختن بشر ایرانی بود! مسعود باستانی زادهی
همین سرزمین و پروردهی همين مدارس و دانشگاههایی است كه بارها و
بارها تصویههای گوناگون در آن صورت گرفته و درسها و پرورشهای آنها
مطابق سلیقهی سیاسی حاكمان درآمده، مسعود باستانی هرگز از این كشور
انقلابی و مدعی نجات آدمی، خارج نشده است. مسعود باستانی حتا نمیتواند
بهخوبی به زبان بیگانگانی كه متهم به همراهی با آنان شده، تكلم كند.
مسعود باستانی هرگز پولی از دشمنان كشورش نگرفته، او هرگز حقوقی بیش از
حقوق مقرر در قانون كار ـ كه در نقد آن مقالات ارزشمندی نوشته است ـ
نگرفته است. مسعود باستانی هرگز بیمه نداشته و همواره در معرض تهدید به
اخراج و بیكار شدن بود؛ اما با شوق و ذوق برای كشورش و آیندهی مردم
سرزمینش تا آنجا كه در توان داشته، نوشته و سعی كرده است از مدنیترین
و مسالمتترین طریق ممكن نقدهایش را به گوش تودهی مردم میهن برساند.
مسعود باستانی یك اصلاحطلب است ـ اگرچه فعال سیاسی نیست ـ اما همراه
با روزنامهنگارانی اصلاحطلب دیگر مثل احمد زیدآبادی و عیسی سحر خیز،
باستانی بیش از 500 روز است كه بیگناه در زندانی با شرایط غیرانسانی
بهسر میبرد، در حالی كه از طبيعیترين و قانونیترين حقوق خود همچون
مرخصی درمانی، يا حق ماندن در زندان شهر محل سكونت، برخوردار نيست.
آقای قاضی، جناب زندانبان. این جوان مسئول شكافی كه در بندهی حاكمیت
مستند شما افتاده نیست. این جوان نباید تاوان اشتباهات مدیریتی و خطای
محاسباتی دولتمردان شما را بدهد. مسعود باستانی نباید هزینهی كودتایی
شود كه انتخاباتی بزرگ و مردمی را به قهقرا كشیده است. مسعود باستانی
فقط یك جوان آزاده و روزنامهنگاری شریف است. هیچكس نباید بهخاطر
حرفهاش در زندان باشد. هیچ كس نباید بهخاطر ابراز عقیده در زندان
باشد.
آقایان مسئولی كه مدعی بخشش (چهواژهی غریبی) روزنامهنگاران منتقد
دولت هستید، مسعود باستانی نه سرباز دشمن در جنگ نرم خیالی شماست و نه
تهدیدی برای امنیت ملیای كه با كشتن افراد جامعه با اتومبیل نیروی
انتظامی و شلیك تیرهای غیب از پایگاههای بسیج، فعلاً ظاهراً تامین
شده است. مسعود باستانی یك جوان ایرانی، مثل میلیونها جوان ایرانی است
كه مطالباتشان پاسخ داده نشده.
آقايان مطمئن باشيد مسعود باستانی و سایر روزنامهنگاران زندانی،
آخرین نسل جوانهایی بودند كه با زبان مدنی، با قلم و نوشتن، با شما
سخن گفتند؛ تا نفرین مادران داغدیده با تو چهسازد...
زندانی سیاسی، آزاد باید گردد، مسعود باستانی را آزاد كنید.
شنبه 6ر9ر1389
|
||||
|