بازگشت به صفحه اول  
 
 

سرهنگ جليل بزرگمهر

سرهنگ جلیل بزرگمهر به سال 1293 در آستارا متولد شد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی وارد دانشکده افسری شده و با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد. در دولت ملی دکتر مصدق پس از خلع ید از انگلیسی ها به سمت فرماندار نظامی آبادان منصوب شده و در نیمهء اردیبهشت سی و دو به سبب فارغ التحصیلی از دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی به دادگاه عالی انتظامی قضات در دستگاه دگرگون شدۀ ادارۀ دادرسی ارتش که طبق لوایح قانونی دکتر مصدّق بنیان گذاری شده بود به نام دادیار منتقل گردید و بعدا هم به سمت رئیس ادارۀ غله و نان  منصوب شد.  

پس از کودتای 28 مرداد و به زندان افتادن دکتر مصدق، وی از طریق روزنامه ها مطلع شده بود که دکتر مصدق سپهبد نقدی را برای وکالت خود معرفی کرده اند که وی با سپهبد نقدی تماس گرفته و برای همکاری اعلام آمادگی کرده بود و  چون سپهبد نقدی حاضر به پذیرش وکالت نشده بود، با معرفی او سرهنگ بزرگمهر به عنوان وکیل تسخیری دکتر مصدق برگزیده شده بود.

وی در دادگاه با كمال ميل به مصدق خدمت مي‌كرد تا جائی که در دادگاه تجديد نظر  از سوي دکتر مصدق به وکالت برگزيده شد و به همین دلیل پس از آن اجبارا  بازنشسته شد و سالها مسائل دادگاه دکتر مصدق را نگهداري کرده و بعدها هم کتاب « مصدق در محکمه نظامي» و آثار ديگري را هم به چاپ رساند و همچنین از وی تالیفاتی همچون

1- محمد مصدق در محکمه نظامی کتاب اول؛جلد اول و دوم

۳ - دکتر محمد مصدق در دادگاه تجديد نظر نظامی.

۴ - دکتر مصدق و رسيدگی فرجامی در ديوان کشور با شرحی از ناصر پاکدامن.

و ... باقی مانده است.

گفتنی وی پس از کودتا همواره مورد محبت دکتر مصدق قرار داشت چنانکه در این باره در خاطرات خود می­نویسد: «خانوادهء کوچک ما از کوچک و بزرگ مشمول مراحم همسر و خود دکتر مصدق بودیم، وقتی فرهاد پسرم لوزه اش را عمل کردند و خانم به دکتر گفته بود، دکتر ساعت لوزینا Lusina  هدیه کرد، وقتی دختر بزرگم در سال 1342 ازدواج می کرد چکی به مبلغ بیست هزار ریال به عنوان چشم روشنی به نام من فرستاد و برای خودم یازده هزار تومان برای خرید قالی به یادگار از خودش اعطا کرد.»

و بعدها دکتر مصدق به پاس قدردانی از زحمات او نوشته بود: « شما وکيل تسخيری بوديد تسخير نشديد و از اجرای اوامرمافوق، سرباز زديد. سخنی برخلاف وجدان نگفتيد و هرگونه مدارکی هم که مورد احتياج اين جانب بود از نظر انجام وظيفه، برايم تهيه نموديد که نمی دانم چگونه تشکر کنم. و اين انجام وظيفه سبب شد که بعد از ختم محاکمه، شما را از کار خارج کنند و يک عمر صحت عمل و درستکاری شما را نديده بگيرند. بعقيده اين جانب، شما چيزی گم نکرديد و چنانچه نام نيک خود را با ثروتی که بعضی از راه خيانت به مملکت بدست آورده اند مقايسه کنيد، معلوم خواهد شد کدام گواراتر و وزين تر است...»

و بدین سان وی نام نیک خود را در تاریخ به ثبت رسانده و سرانجام در دوم مهرماه 1386 در تهران دیده از جهان فرو بست.

منابع: سرنوشت ياران دكتر مصدق / تاليف عبدالرضا هوشنگ مهدوي /نشر علم

          مصدق در محکمۀ نظامی/ جلیل بزرگمهر

         به یاد سرهنگ بزرگمهر، وکیل تسخیر ناپذیر مصدق/دکتر پرویز داورپناه

          و ...

به کوشش : حميد رضا مسيبيان

hamosaieb@yahoo.com

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به ياران مصدق