بازگشت به صفحه اول  
 
 

اصغر پارسا

شادروان اصغر پارسا در سال ۱۲۹۶ هجری شمسی (در شناسنامه ۱۲۹۴ ذکر شده است) در شهر خوی به دنیا آمد. دورۀ دبستان را در خوی و دورۀ دبیرستان را در تبریز و تهران گذراند. سپس در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تحصیل کرده و بعداً به استخدام وزارت امور خارجه درآمده بود.

مدتی به عنوان کنسول ایران به چین رفته و در زمان دولت ملی دکتر مصدق، مدتی معاون اداره عهود و امور حقوقى وزارت خارجه بود و در این سمت  قابلیت فراوانی در کمک به پیشبرد اثبات حقانیت ایران در امر نفت، در مجامع بین المللی از خودنشان داده و مورد توجه دکتر مصدق قرار گرفت و حتی به دستور دکتر مصدق، پارسا با دکتر سید علی شایگان وحسن صدر در تهیه لایحه دفاعیه در دیوان داوری لاهه همکاری کرده و  همراه هیأت ایرانی به ریاست دکتر محمد مصدق، به دیوان داوری لاهه رفتند. وی همچنین این نکته حقوقی را مطرح نمود که در خود قرارداد نفت ذکر شده که شمول این قرارداد تا حٌد حاکمیت ملی است و از آن فراتر نمی‌رود و این استدلال کمک شایانی به اثبات حقانیت ایران بود. پارسا همچنین به عضویت حزب ایران که از حزب­های بنیانگذار جبهه ملی ایران بود، درآمد و می­گفت که سوسیالیسم حزب ایران را با اندیشه هایش کاملا سازگار یافته و پس از این موارد و با مطرح شدن نام اصغر پارسا در اخبار، وی به خواست اهالی خوی از آن شهر نامزد نمایندگی مجلس شده و به نمایندگی دوره ۱۷ مجلس شورای ملی انتخاب و حتی در مجلس نیز سخنگوی فراکسیون نهضت ملی گردید و در جریان قیام ملی سی تیر (۱۳۳۱) نیز فعالانه شرکت داشت چنانکه در جلسه­ای که در 27 تیر نزد شاه تشکیل شده بود به شاه گفته بود که در صورت برخورد با مردم او نیز از مردم خواهد خواست که از خود دفاع کنند که موجب ناراحتی شاه شده بود. در جریان مسائل شبه کودتای نهم اسفند وی به شاه پیشنهاد کرده بود تا به کشور اسپانیا هم برود و حتی پیشنهاد مشخص شدن اختیارات شاه در ارتش را هم ارائه داده بود که به دلیل عدم همکاری سایر نمایندگان به جائی نرسیده بود.

با استعفای نمایندگان طرفدار دکتر مصدق از مجلس، ایشان هم استعفا داده و به عنوان نماینده تام‌الاختیار دکتر مصدق برای نظارت بر رفراندم به آذربایجان اعزام شد که با وقوع  کودتای ننگین ۲۸ مرداد ایشان را هم در آذربایجان دستگیر کرده و به زندان انداخته بودند. وی در زندان هم محکم بر عقاید خود ایستاده و حتی با ریاحی هم به دلیل ضعف نشان دادن در دادگاه قطع رابطه کرده بود تا اینکه بعد از مدتی کمتر از یک سال، از زندان آزاد شده بود. مدتی بعد هم او را مجبور به استعفا از وزارت خارجه کرده بودند که به کار خصوصی پرداخته بود. او در نهضت مقاومت ملی فعالانه شرکت نموده و در انتشار "راه مصدق" با آن همکاری داشت و همچنین روابط نزدیکی هم با آیت الله سید رضازنجانی داشت که بعدها هم ادامه یافته و آیت الله زنجانی را می­توان از موارد استثنائی در بین روحانیون دانست که روابط نزدیکی با مرحوم پارسا داشته است. وی در سال‌های بعد از تشکیل جبهه ملی دوم (۱۳۳۹) نیز فعال بود و در کنگرۀ جبهه ملی با آرای بالائی به عضویت شورای مرکزی جبهه ملی انتخاب گردید و در تدوین منشور جبهۀ ملی و کمیسیون سیاسی تدوین این منشور شرکت داشت و افکار سازنده او در سازمان یافتن جبهه ملی تاثیر به سزایی داشت و در شورای مرکزی و در جلسه های آموزشی جبهه ملی، رهنمودهایش همیشه رهگشا بوده و سخنگوی جبهۀ ملی دوم نیز شده بود.

در جریان رفراندم ۶ بهمن، موسوم به "انقلاب سفید"، وی از نویسندگان اصلی اعلامیه جبهه ملی در جواب به این رفراندم و مبتکر شعار "اصلاحات آری، دیکتاتوری نه" در این اعلامیه بود. در جریان تحصن در مجلس سنا در سال ۱۳۳۹ در اعتراض به عدم آزادی انتخابات، چند ماهی در بازداشت در مجلس سنا قرار داشت و بار دیگر در سال ۱۳۴۲ نزدیک به یک سال به زندان افتاد.

جالب است که بارها توسط دستگاه شاه به او پیشنهاد همکاری و پست­هائی از قبیل وزارت و ... شده بود اما او هرگز زیر بار نرفت و حتی شخص هویدا نخست وزیر وقت هم به سبب دوستی قدیمی با او ملاقات کرده ولی او باز هم حاضر به همکاری با رژیم شاه نشده بود.

در دوران انقلاب هم وی حاضر به همکاری با مرحوم بختیار نشده ولی پس از انقلاب هم به دلیل اعتقاد راسخ به «جدائی دین از حکومت» حاضر به همکاری با حکومت دینی نشده و حتی تا هنگامی هم که شادروان دکتر سنجابی وزیر خارجه بود با جبهۀ ملی نیز همکاری نمی­کرد و بعد از استعفای او به جبهۀ ملی رفته و به عنوان عضو شورای مرکزی جبهه و نیز مسئول "پیام جبهه ملی ایران" به فعالیت مشغول شد و تا قریب به یک سال چندین شماره از "پیام" را منتشر کرده و مدتها نیز سخنگوی جبهۀ ملی بود تا آنکه در جریان موضعگیری بر سر لایحه قصاص و تعطیل "پیام" و اعلام حکم ارتداد جبهۀ ملی، او نیز مخفی شد و در سال ۱۳۶۲ دستگیر و حکم اعدام برای او صادر کردند و به مدت سه سال و سه ماه را در زندان و تحت سخت ترین شکنجه های جسمی و روانی درزندانهای توحید (کمیته مشترک سابق ) و اوین سپری کرد اما ازهمان روز نخست  مسئولیت تمام مقالات روزنامه پیام جبهه ملی ارگان جبهه ملی و تصمیم گیری­های رهبری را تا روزیکه بازداشت شده بود پذیرفت و پس  ازچندیکه  حکم صادره برای او بحالت تعلیق درآمد آزاد شد و پس از این دوران هم تا آخر عمر بر عقاید خود استوار باقی ماند و همواره از رهنمودهای ارزنده و اطلاعات ارزشمند او ملیون بهره­مند می­شدند و سرانجام در بهمن 1385 خورشیدی دیده از جهان فروبست. لازم به ذکر است که خاطرات او در مورد حوادث قبل از انقلاب با عنوان «فرزند خصال خویشتن» به چاپ رسیده اما خاطرات حوادث بعد از انقلاب او تا کنون امکان انتشار نیافته است اما در هر حال مشی ملی آن بزرگمرد که بر خلاف بسیاری از رهبران ملی به اشتباه نیفتاده و هرگز حاضر به همکاری با حکومت دینی نشده بود درس خوبی برای بسیاری از ملیون می­باشد. روحش شاد.

منابع: به یاد اصغر پارسا/ جمال نوری

         مقاله خاندان پارسا سه نسل حضور در صفحات تاریخ، هفته نامه اورین خوی شماره 221 (8/7/85) نقل از وبلاگ اختصاصی تاریخ و  فرهنگ آذربایجان و خوی

        نگاهی کوتاه به زندگی و اندیشه های روانشاد اصغر پارسا / مهدی مویدزاده

         یاد آوریم بزرگمردی را که شکنجه گران در برابر او به شگفتی آمدند /  مهدی مویدزاده

         فرزند خصال خویشتن/ خاطرات مرحوم اصغر پارسا / نشر نی

                و...

به کوشش : حميد رضا مسيبيان

hamosaieb@yahoo.com

 

 

 

 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به ياران مصدق